مستی و هلهله ، از رفتن حیــدر عجب است
کوفیان را "لَکَ لبّیـــــک" به دلبر عجب است
طفل شش ماهه و قنداقه احمر عجب است
"عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب داشتـــن سر عجب است"
*****
زینب فاطمه در شام و اسـیــــــر سفاک
پیـکر خون خدا در ملـــــــکــــــوت و افلاک
جلوه شمــس از این صحنه نمور و غمناک
"تن بی سر عجبی نیست رود گر در خاک
سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است"
*****
سر و سرباز و رَه و عشق،به پایت،زینب
پاسبانان دمشقــــیم و فدایــت ، زینب
تا شود کل جهان مهدِ ولایـــــت ، زینب
ریشه کن،جرم و جنایت ، بنوایت،زینب
عمه جان! خانهء تان طعمهء کافر عجب است
*****
آی ای دشمن دین، حامل تورات شدی؟
باز هـم راهـیِ دروازه سـاعـات شدی؟
و در این درگه فانی تو چه بد ذات شدی!
عجب این نیست که مقصود جمَرّات شدی!
دشمن حق نشود زایل و ابتر عجب است
*****
بخدا "حیدری" هستیم چو نائــــــب داریم
رجــــــز امتـــــمان : دلبر و صاحب داریم
ما همانیم که یک رهــــــــبر غالب داریم
و زمانی که به سر نامهء واجــــــب داریم
سخنی غیر "فداک" ، به تو رهبر عجب است
*****
و قســـم تا به ظهور گل عالـــم ، مهدی
تا برافراشتن پرچــــم خاتــــــم ، مهدی
شده ام منتقم سیلـــــی محکم ، مهدی
دل من باز هواییِ محـــــــــرم ، مهدی
زینب این دخت علی، دستِ به معجر عجب است
"قلم"