در این زمانه که قدرت گرفته باد مخالف
و پر شدهاست جهان از صدای نامتعارف
قیام کرد به یک پرتو از تلألو قرآن
و آن سیاهی شب را شکافت پرتوی کاشف
شکافت سینه شب را به ضرب حکم جهادش
ولیّ مطلق امر و امام عابد و عارف
همان که از همه عالمتر است و از همه افزون-
به مشکلات زمان و نیاز جامعه واقف
کنون امام تو حکم جهاد داده به تبیین
مباد در دل این هجمهها شوی متوقف
قیام کن که به دست تو امتداد بیابد
مسیر پر ثمرِ خط انتقال معارف
بگو وظیفه ما جمله، عهد و پیروی از اوست
کنون که با شهدا گشتهایم همدم و مشرف
چه روشن است سرانجام این وظیفه شناسی
که عهد ما شده با "راهیان نور" مصادف
"قلم"
پ.ن: یادگاری برای اردوی راهیان نوری که همه رفتند و من نرفتم...